مرد مسنی به همراه پسر ٢۵ ساله اش در قطار نشسته بود. در حالی که مسافران در صندلیهای خود نشسته بودند، قطار شروع به حرکت کرد
به محض شروع حرکت قطار پسر ٢۵ ساله که کنار پنجره نشسته بود پر از شور و هیجان شد . دستش را از پنجره بیرون برد و در حالی که هوای در حال حرکت را با لذت لمس میکرد فریاد زد : پدر نگاه کن درختها حرکت میکنن. مرد مسن با لبخندی هیجان پسرش را تحسین کرد . کنار مرد جوان، زوج جوانی نشسته بودند
که حرفهای پدر و پسر را می شنیدند و از حرکات پسر جوان که مانند یک کودک ۵ ساله رفتار میکرد، متعجب شده بودند
به وبلاگ من خوش آمدید
من در نظر دارم تا توسط اين وبلاگ با شما عزيزان باشم . از شما هم تـقاضا دارم تا انتقــــادات ، پـــيشـنهادات خـود را بــرای هر چه بهتر کردن مطالب بيـــان کنيد . من سعـي میکنم همه مسائل اخــلاقي را رعـايت نموده تا وبلاگي محبوب داشـتــه باشم .
اگر از وبلاگ من خوشتون آمد نظر بدهید
در پايان هم از همه شما کمال تشکر را دارم .