بدجوری بهش شک کرده بودم، دیده بودم وقتی که همه می خوابن یه دفتری رو بر می داره و یه چیزهایی توش می نویسه ، کنجکاوی ام هر روز داشت بیشتر و بیشتر میشد نمی دونم چرا همش فکر می کردم در مورد من داره می نویسه همین شک باعث شده بود که دنبال فرصتی باشم و بتونم دفترش رو بردارم و ازش سر در بیارم یه روز که
هیچوقت زود قضاوت نکن مسئولین یک مؤسسه خیریه متوجه شدند که وکیل پولداری در شهرشان زندگی میکند و تا کنون حتی یک ریال هم به خیریه کمک نکرده است. پس یکی از افرادشان را نزد او فرستادند.
مسئول خیریه: آقای وکیل ما در مورد شما تحقیق کردیم و متوجه شدیم که الحمدالله از درآمد بسیار خوبی برخوردارید ولی تا کنون هیچ کمکی به خیریه نکردهاید. نمیخواهید در این امر خیر شرکت کنید؟
همه ما خودمان را چنین متقاعد می کنیم که با ازدواج زندگی بهتری خواهیم داشت ، وقتی بچه دار میشویم بهتر خواهد شد ، و با به دنیا آمدن بچه های بعدی زندگی بهتر ....
ولی وقتی می بینیم کودکانمان به توجه مداوم نیاز مندند ، خسته می شویم بهتر است صبر کنیم تا بزرگتر شوند.
فرزندان ما که به سن نوجوانی می رسند ، باز کلافه می شویم چون دایم باید با آنها سر و کله بزنیم، ممطمئناً وقتی بزرگتر شوند و به سنین بالاتر برسند خوشبخت خواهیم شد. با خود میگوییم زندگی وقتی بهتر خواهد شد که :
همسرمان رفتارش را عوض کند .
به وبلاگ من خوش آمدید
من در نظر دارم تا توسط اين وبلاگ با شما عزيزان باشم . از شما هم تـقاضا دارم تا انتقــــادات ، پـــيشـنهادات خـود را بــرای هر چه بهتر کردن مطالب بيـــان کنيد . من سعـي میکنم همه مسائل اخــلاقي را رعـايت نموده تا وبلاگي محبوب داشـتــه باشم .
اگر از وبلاگ من خوشتون آمد نظر بدهید
در پايان هم از همه شما کمال تشکر را دارم .