الَّذِينَ آمَنُواْ وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِكْرِ اللّهِ أَلاَ بِذِكْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ

آمار مطالب

کل مطالب : 24
کل نظرات : 4

آمار کاربران

افراد آنلاین : 1
تعداد اعضا : 2

کاربران آنلاین


آمار بازدید

بازدید امروز : 3
باردید دیروز : 0
بازدید هفته : 9
بازدید ماه : 141
بازدید سال : 618
بازدید کلی : 70555

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان ایرانی سلام و آدرس iranisalam.loxblog.com لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 3
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 9
بازدید ماه : 141
بازدید کل : 70555
تعداد مطالب : 24
تعداد نظرات : 4
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


تبلیغات
<-Text2->
نویسنده : ایرانی سلام
تاریخ : شنبه 2 بهمن 1389
نظرات

 گروه نود و نه
پادشاهی که یک کشور بزرگ را حکومت می کرد، باز هم از زندگی خود راضی نبود ،
اما خود نیز علت را نمی دانست.
روزی پادشاه در کاخ امپراتوری قدم می زد. هنگامی که از آشپزخانه عبور می کرد، صدای ترانه ای را شنید.
به دنبال صدا، پادشاه متوجه یک آشپز شد که روی صورتش برق سعادت و شادی دیده می شد.
پادشاه بسیار تعجب کرد و از آشپز پرسید: چرا اینقدر شاد هستی؟

آشپز جواب داد: قربان، من فقط یک آشپز هستم، اما تلاش می کنم تا همسر و بچه ام را شاد کنم.
ما خانه ای حصیری تهیه کرده ایم و به اندازه کافی خوراک و پوشاک داریم.
بدین سبب من راضی و خوشحال هستم

تعداد بازدید از این مطلب: 717
موضوعات مرتبط: داستان های زیبا , ,
|
امتیاز مطلب : 33
|
تعداد امتیازدهندگان : 11
|
مجموع امتیاز : 11


نویسنده : ایرانی سلام
تاریخ : دو شنبه 13 دی 1389
نظرات

دختری کنجکاو میپرسید:
ایها الناس عشق یعنی چه؟


دختری گفت: اولش رویا
آخرش بازی است و بازیچه


مادرش گفت: عشق یعنی رنج
پینه و زخم و تاول کف دست


پدرش گفت: بچه ساکت باش
بی ادب! این به تو نیامده است


رهروی گفت: 

تعداد بازدید از این مطلب: 672
برچسب‌ها: شعر , عاشقی , داستان ,
موضوعات مرتبط: داستان های زیبا , ,
|
امتیاز مطلب : 42
|
تعداد امتیازدهندگان : 13
|
مجموع امتیاز : 13


نویسنده : ایرانی سلام
تاریخ : 13 دی 1389
نظرات

هیچوقت زود قضاوت نکن
مسئولین یک مؤسسه خیریه متوجه شدند که وکیل پولداری در شهرشان زندگی می‌کند و تا کنون حتی یک ریال هم به خیریه کمک نکرده است. پس یکی از افرادشان را نزد او فرستادند.

مسئول خیریه: آقای وکیل ما در مورد شما تحقیق کردیم و متوجه شدیم که الحمدالله از درآمد بسیار خوبی برخوردارید ولی تا کنون هیچ کمکی به خیریه نکرده‌اید. نمی‌خواهید در این امر خیر شرکت کنید؟

وکیل: 

تعداد بازدید از این مطلب: 521
موضوعات مرتبط: داستان های زیبا , ,
|
امتیاز مطلب : 42
|
تعداد امتیازدهندگان : 14
|
مجموع امتیاز : 14


نویسنده : ایرانی سلام
تاریخ : 13 دی 1389
نظرات

پسر بچه اي وارد بستني فروشي شد و پشت ميزي نشست .
 پيشخدمت يك ليوان آب برايش آورد.
پسر بچه پرسيد : يك بستني ميو ه اي چند است؟
پيشخدمت پاسخ داد : ۵۰ سنت
 

تعداد بازدید از این مطلب: 527
برچسب‌ها: داستان , حکایت , سخاوت ,
موضوعات مرتبط: آموزشی , ,
|
امتیاز مطلب : 42
|
تعداد امتیازدهندگان : 14
|
مجموع امتیاز : 14


صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 6 صفحه بعد

به وبلاگ من خوش آمدید من در نظر دارم تا توسط اين وبلاگ با شما عزيزان باشم . از شما هم تـقاضا دارم تا انتقــــادات ، پـــيشـنهادات خـود را بــرای هر چه بهتر کردن مطالب بيـــان کنيد . من سعـي میکنم همه مسائل اخــلاقي را رعـايت نموده تا وبلاگي محبوب داشـتــه باشم . اگر از وبلاگ من خوشتون آمد نظر بدهید در پايان هم از همه شما کمال تشکر را دارم .


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود